در ادامه مواردی که محمد امین و خود محمد آقا فرمودند، نکاتی به ذهن بنده میرسد که عرض میکنم: منظور از نظام اقتصادی اسلامی (البته نه فقط اقتصادی) نظامی است، مبتنی بر قوانین اسلام و برخواسته از متن آن که عالمان دینی و اقتصادی پایههای اساسی آن را از دین استخراج کرده و با توجه به شرایط کنونی جامعه اسلامی یک نظام هماهنگ با دیگر عرصههای جامعهی اسلامی تنظیم میکنند در حالی که هیچ عملی نباید خلاف آنچه شرع مقدس میفرماید، انجام شود. بنابراین هرکدام از سه جهتی که محمد آقا در مباحثشان گفتند در این نظام اسلامی دخیل است و انفکاک پذیر نیست. ""ما ابتداى راهیم. اولاً باید نظام را از لحاظ مبانى معرفتىاش کامل کنیم. ثانیاً بناى نظام را باید بر اساس آن مبانى معرفتى کامل کنیم؛ یعنى نظام اسلامى، دولت اسلامى و کشور اسلامى، هر کدام مترتب بر همدیگر است؛ اینها همه یکسان و یک چیز نیستند. تا کشور، اسلامى بشود، ما خیلى کار داریم."" 25/7/85 دیدار با دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای مختلف باید توجه داشت که همان مواردی که کوچک شمرده میشوند نظیر سیستم بانکها و... ایجاد گرههای کوری در این نظام میکنند که حل آن تمام ابعاد نظام را تحت تأثیر قرار میدهد و نمیتوان آنها مشکلات کوچکی محسوب کرد. نکته دیگر اینکه درست است که اسلام همانند بسیاری از مشکلات روز دیگر، به صورت شسته و رفته برای تمام زمانها، مکانها و اقتضائات مختلف مستقیما راه حلی از جمله یک سیستم اقتصادی ارائه نداده است، اما تمام مبانی و صالح لازم برای ساخت این بنا را به ما داده است، مخصوصا فقه شیعه که در حقیقت جریان پایدار احکام اسلامی در عصرهای مختلف است. این خصوصیت دین مبین اسلام است که در همهی شئون فرد و نظام اسلامی به ما دستورالعمل و راه حل داده است. وظیفه ما ( ما نوعی) تکمیل مبانی معرفتی (شناختی) در هر زمینه از جمله اقتصاد، سپس بنا نهادن نظام بر اساس آنهاست که البته این در حرف ساده به نظر میرسد اما در عمل بسیار مهم و به نوبه خود مشکل است که وظیفهی اصلی آن بر دوش نخبگان حوزه و دانشگاه است. که لازمههای بسیاری از جمله تعمیق معارف دینی دارد که بیش از این روی آن بحث نمیکنم. درست است که بسیاری از احکام منع کننده هستند اما بسیاری هم امر کننده هستند و اصلاً قانون برای امر و منع وضع میگردد و در حقیقت مصالح نظام اسلامی از طریق همین منعها و دستورها جاری میگردند و نمیتوان آنها را کوچک شمرد. این قوانین باید برای جامعهای با شرایط کنونی توسط متخصصان دین بازنگری شوند. در مورد همان مثال نظام اسلامی در زمان پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) که ذکر نمودند، جالب است که این تحولات (در قوانین) را در همان فاصلهی زمانی کم بین آن دو بزرگوار شاهد هستیم که مثال بارزش همان جاری نمودن حکم زکات بر اسب در زمان حضرت علی(ع) است که با توجه به اقتضائات زمان صادر شده بود. بنابراین همین باید و نبایدهای احکام اسلامی وسیله اجرایی نظام اسلامی از جمله اقتصادی میباشند. باید بدانیم که نباید این وظیفه را هم اکنون هم عقل، و هم ولی فقیه ما بر دوش ما گذاشته است را به بهانهی اجرایی شدن کاملترین نظام به دست معصومین (علیهم السلام)، از سر خود باز کنیم، اولین مسئولین این امر به گفته شخص ولی فقیه، نخبگان حوزه و دانشگاه هستند. والسلام علیکم و رحمه الله |